۱.می خواهم جشن بگیرم امسال ....بعد ...برنامه هم دارم....برنامه ریختم اصلا... که شب را خواب مامان ببینم ......دم دمای صب که شد ...خواب میبینم .
۲.یک دایره اینجا درست شده ...زیر پله ...از گل های زرد ...که اسمشان را هم ..یادم نمیآید ...زیاد میشوند ...اصلا سرد نبوده انگار .
زیباست...
خواب مادر دیدن
خواب عشقی در پس خستگی تن دیدن...
که بیاید برباید از تو
درد و غم هایت را!!!
حست منم ادیب کرد!!!
منتظرتم تو وبم...
اووه !مرسی شعر :)
که شب خواب مامان را ببینم.
چقدر دوست داشتنی بود این تعبیر.
واقعیت محض ...
سلام
زیبا
کوتاه
و روان می نویسی !
ممنون بابت خوندن !
قصدشو میکنی میبنیش خوش به حالت
:*
فقط خواستم بگم مرسی یه عالمه ... نمیدونم همون یه خط نوشتت چقدر برام ارزش داشت
:)
خوشبحال دلت که هر وقت بخوای میتونی تو خواب ببینیش من اما نمی تونم یعنی نمیشه یا شایدم نمیاد به خوابم پدرم!