hiden drinkZzz

۱.شک نمی کنم!....خانم سیس می شمارد خرید های هفته ام را...و می شمارد....یک دبی..و چند تا آنتالیا که می شد با آن پول ها رفت.....می خندم!....لایف استایل هفته: ..."اوناسیس!پدر جان!آسوده بخواب که ما بیداریم!"

۲.زمان را که نگه می دارم ....می شود با دل سیر زل زد به ..... دیروز-جمعه-دوربینم پر شد از عکس های فیگور های  قدیمی از آدم های قدیمی خوب....کازین های خوش خنده....پریناز... خوش قیافه ....مریم....که خوش عکس نیست ..در این عکس ها-خوش عکس نیستم من هم...می دانستی؟-...فایزه ...تظاهر می کند که همه چیز اوکی است!...انگشت رینگ را پنهان کرده آن پشت ها....محمد رضا....چشمهایش برقی دارد از جنس استکان های پنهان از چشم خاله....هیدن درینک...همه اش می خندد...حتی در عکس-زمان ایستاده......ثنا...کنار امیر علی-با موهای به قول مهر نوش کمرنگ:).....خاله اولی با نوه ی تازش-تینا-...جوان تر است انگار از همه......سمیرا-مامان تینا- با یک دنیا ناز و ادا.....مامان..با لباس های صورتی.....

عکس دوست دارم....می ایستد زمان انگار.....

۳.دیشب که بر می گشتم -اول خ قیطریه- آرش رو دیدم!...هی! دنیا کوچک است!........لبخند زدم به خودم...و خواستم دست تکان دهم برایش....!من را ندید به گمانم...پارک کرده بودو خودش ایستاده بود دو قدم آن ورتر.....ممم....در ذهن من مانده مثل یک دوست-آرش- که آن شب عروسی گلی با من حرف میزد.... و تو آن دورترها....من را نمیدیدی.....انگار.....مثلا؟!!

۴.دیروز بالاخره استاد اتچ لدر لعنتی و امضا کرد.

۵.دستم را پنهان کردم زیر آستین ...وقتی دکتر"ن" لب-خند ش را می گزد و می گوید...دستتون چی شده؟.....دستم را پنهان می کنم زیر آستین....سکوت.....-..نمیشه این کارارو بدن یکی دیگه انجا بده؟.....فقط یکی دیگه؟شما.......دستم را می برم پشت کمر....بی حوصله می شوم....هرچه ایندیفرنس و خشک-اخلاقی دارم میریزم توی نگاهم....گفتم:نه.......فولدرهاو کاغذهایم را به هم  میزنم......"به تو مربوط نیست" موج میزند در جایی اطراف زبانم...غلیظ.

6.هی!یک روزی...نه یک شبی....وقتی همه... روی صندلی های جلویی خواب بودند....یا ....زده بودند به خواب خودشان را؟...تو حرف میزدی با من ...اولین بار....غرق خواب بودم من.....تکان خورد این من...وقتی خم شدی روی دست من...-دستت چی شده****(فلانی) جان؟...یک خال اینجاست!!!......دستم را پنهان کردم زیر آستین....هرچه اخم و ایندیفرنس داشتم ریختم توی صورتم.....ببین! برای تو باشد آن لحظه ی من...وآن حرف!...بردار ببرش.....اکسکلوسیو.

7.از صبح یک بند عطسه می کنم!...سرما خوردگیست دیگر...حتی من را هم میگیرد!...وسواس دستمال گرفته ام....-بینی من سرش حسابی شلوغ می شود وقت سرما خوردگی و گریه .گفته بودم؟-

8.سل فون میس مارکدار دیوانه شده....تکس مسج را اشتباهی سند می کند.....میس مارکدار هم دیوانه شده....آخه.... اس ام اسی که به همان پسره-که به قول خودش گیر داده بش- فرستاده بوده را سل فون دیوانه برای جناب بوی فرندش سند کرده!!!.....:)جناب بوی فرند هم دیوانه شده ...انگار....این وسط میس مارکدار برای مایلد کردن جناب بوی فرند اس ام اسی می نویسد برای او که....ما سه ساله همو میشناسیمو فلان و فلان چیز خصوصی........حالا حدس بزنید؟....سل فون دیوانه این مسج را سند کرده برای همان پسره -جناب خوشحال خان!-....:)خلااااااااااصه........

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 11 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:24 ب.ظ http://roospigari.blogspot.com

تا چی خریده باشی
اونوقت می شه گفت حق داشته خانم سیس یا نه !
سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد